-
دوشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۹، ۰۶:۱۶ ب.ظ
-
۲۲۷
دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی دارای نقد ها و مشکلات جدی می باشد اما تا هنوز "بهترین بدی" بوده است که کشور ها آن را به عنوان شیوه حکومت داری خود پذیرفته است. حال اینکه دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی به یک امر جهانی تبدیل شده و بهترین بد از میان نظام های سیاسی می باشد که خیلی از کشور ها آن را پذیرفته یا به گونه تلاش می کند مشروعیت خود دموکراتیک جلوه دهد لازم است که برای ثبات و تحکیم آن نیز اندیشه شود. برای فهم و چگونگی تحکیم دموکراسی نیازمند این مسئله هستیم که چالش های تحکیم دموکراسی را بفهمیم و بعد راه حل های جهت عبور از این موانع و چالش ها ارائه نمایم.
دموکراسی به معنی نظام سیاسی در جامعه است که بر اساس آن مردم بر خود، برای خود و توسط خود حاکمیت میکنند. به این معنی این حاکمیت از طرف مردم، توسط مردم و برای مردم ایجاد و گردانندگی میشود. مردم سالار سرنوشت خود میشوند و در زبان ما مردم سالاری هم به همین مفهوم بکار برده میشود، گرچه من خیلی موافق نیستم که اصطلاحات معیاری علوم سیاسی اجتماعی را هر فرهنگی به زبان خودش برگرداند و دلیل هماین است که شاید در معنای قبول شده اصطلاحات اصلی علمی که زادگاه و خاستگاه خاص تاریخی دارند مشکل در معنی و مفهوم ایجاد شود. به هر حال حالا ما قبول کرده ایم که در زبان دری / پارسی مردم سالاری و در پشتو ولسواکی به معنی دموکراسی آید.
مکانیسم عملی دموکراسی با ایجاد ساختار دولتی با سه قوه مشخص اجرائیه، مقننه و قضایه صورت میگیرد. این سه قوه هر کدام از خود صلاحیت های واضح ومشخص در قانون اساسی داشته و تعریف شده اند. این سه قوه با آنکه در همآهنگی با هم کار میکنند با آنهم در کار های عملی کشور یکی ناظر و مفتش دو تای دیگر است تا در عملکرد آنها کاری و یا فیصله ی خلاف قانون اساسی صورت نگیرد. یعنی هر قوه به منظور معاینه و تعادل بر عملکرد دو قوه دیگر از نظر تطابق با قانون اساسی نگاه میکنند تا توازن وتعادل در عمل را مطابق قانون اساسی برهم نزنند.
در نظام دموکراسی رئیس کشور یا صدر اعظم کشور نظر به قانون اساسی کشور ها انتخاب میشوند . آرا مردم یا مستقیما به رئیس کشور مانند افغانستان داده میشود یا به نمایندگان آیالتی مردم سپرده میشود تا بصورت غیر مستقیم به فرد مورد پسند شان داده شود.
در کشور هایی که آرا مستقیم ارائه میگردد صلاحیت مدیریت تمام امور انتخاباتی به کمیسیون مستقل انتخابات مربوط میشود که از لحاظ قانونی مستقل است وکسی حق مداخله را در امور ان به هر شکلی که باشد ندارد وجرمپنداشته میشود.
نه تن قضات در محکمه عالی قوه قضایی را میسازند که به پیشنهاد رئیس کشور و با تایید پارلمان صورت میکرد . قوه قضایه به رویت قانون اساسی و با در نظرداشت شرع حقوقی و فقهی کاملا مستقلانه، منصفانه ، بیطرفانه در یک کلمه باید عادلانه حکم کند که در هر حالت منافع علیای کشو ومردم را در نظر میگیرد.
پارلمان یا ولسی جرگه متشکل از نمایندگان دولت یا مشرانو جرگه ( سناتور ها) و نمایندگان مردم ( نمایندگان مردم از ولایات )است یعنی ولسی جرگه دو اتاق نمایندگان دارد که هر نماینده مردم از طرف مردم با اکثریت آرا انتخاب و نمایندگان دولت، یک سوم از طرف شورا های ولسوالی ها، یک سوم از طرف شوراهای ولایتی و یک سوم از طرف رئیس جمهور تعیین میگردد. البته دولت نیز حق دارد تا تعدادی از نمایندگان را نیز به بر اساس باور به عدالت در انتخابات به پارلمان معرفی کند که تعداد آن خیلی محدود میباشد مثلا معرفی بعضی خانم ها و یا نماینده اهل هنود کشور با انتخاب اکثریت آرا در پارلمان حضور نیافته اند ولی حضور شان بر اساس اصل رعایت عدالت در حقوق از طرف دولت صورت گرفته است . شورا های ولسوالی ولایتی نیز انتخابی میباشد.
با این مکانیسم حامیت مردمحاکمیت توسط مردم ، بالای مردم تطبیق میگردد. همین نظام را دموکراسی میگویند.
در افغانستان عنعنه تاریخی دیگری هم وجود دارد که از نظر سنتی خیلی دموکراتیک است و آن عبارت از جرگه ها است. جرگه یا جرگاه است وعبارت جایی است که در آن تجمع بزرگان و مردم محل برای جر و بحث روی مسایل برای یافتن یک راه حل یا حکم عادلانه نسبت به یک قضیه مشخص است. این عنعنه تاریخی در تاریخ معاصر افغانستان منتج به ایجاد لویه جرگه شد که در مواقع بحرانی به دولت یا مشوره میدهد یا حکم صادر میکند تا بحران را دفع کند.
انتهای پیام/ م
انتشاردهنده ** صالحی